داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

پایان داستان ما

نه، داستان ما پایان نداره یا پایان خوشی نداره

 چون نه شیشۀ عمر دیو رو تونستیم بشکنیم ،

نه شکم گرگه رو تونستیم  پاره کنیم و شنگول و

منگول رو بیرون بیاریم ، نه کلاغه رو تونستیم

به خونه اش برسونیم ، نه ضحاک رو تو تونستیم 

تو کوه دماوند به زنجیر بکشیم ،

خلاصه نتونستیم و نتونستیم و نتونستیم . شاید

چون شاید هرکدوم ازما برای خودمون یه پا  دیو و

 گرگ و ضحاک هستیم . کلاغ آواره و بی خونه

 هم نشانۀ سرنوشت غمبار ابدی ماست.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد