ایران خانم داد و فریاد راه انداخته بود
که : ای وای ، انگاری تو این مملکت قیامت
به پا شده که هیشکی به هیشکی نیست
و هر کسی فقد می خواد خر خودش رو از
پل بگذرونه . اونم چه پلی که انگار از پل
ندیدۀ صراط باریکتره و چه خری که مثل
صاحبش لگد پرونی می کنه وهرکی سر
راش باشه حسابش با کرام الکاتبینه .
بابا ما نردبون نیستیم که هرکی از راه می رسه
پاشو بذاره رو شونۀ ما و بالا بره بعدشم یه لگد
بزنه و مزد مظلومیت ما رو بده . بابا آخه من
ایرانم ، ناسلامتی مادرتونم . حق من نیست
که تواین سن وسال پیری این قد منو بچزونید
و حرمتم و لگد مال کنیدحیا هم خوبه والّا!!!!
گفتم :مادر آروم باش زبونم لال سکته می کنی ها
گفت :چیکار کنم ؟ اگه لالمونه بگبرم دق میکنم
اگرم نق نزنم ،مردم میگن چه مادر بی غیرتی.