داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

داستان های خیلی خیلی کوتاه

داستان در چند خط - سری جدید

عمو جان

 

 

عمو جان چل ساله داری این ماشین قراضه رو به زور

میرونی، دیگه بسه. منم دیگه نمی تونم تعمیرش کنم.

خودتم که دیگه نه عقل و باری داری نه چشم و چار

 درستی .خیابونا را برا خودت قرق کردی. با این وجود

 هر روز هم می زنی این ور و اون ور یا یک آدم بی

گناهی رو زیر می گیری. امسال گمون کنم به امید

 خدا  بزنی چپش کنی و هم خودت راحت شی و هم

 عالمی رو خلاص کنی.

فیلتر شکن بسیار قوی

 

 

پیام  محرمانۀ ایران خانم به بر و بچه ها: 

اسم رمز این ها "فیلتر" است

 و شما به دنبال یک "فیلتر شکن" بسیار

 قوی باشید که به سادگی قطع نشود.

ناله و نفرین ایران خانم

 

  

 

ای سنگوارۀ وجدان

در بستر مرگ کپیده ای

 و من بالای سرت مویه می کنم

نه برای تو

برای خودم

برای خودمان

که چه  جان سختی

و ما را آسوده نمی گذاری

که  شادی بسیار کنیم

 


 

در انتظار فریدون های نسل z

 

 

خدا از صبوری و ناکارآمدی ما به خشم آمده

 و از کهکشان راه شیری کوچ کرده است.

آن که روی پله با تو سخن گفت ابلیس بود،

که سال ها پیش بر سر شانه هایت بوسه زد.

در کوه دماوند غاری یافته ایم و غل و زنجیرهایی

آماده است . در انتظار فریدون های نسل زد (z)

باش.

خلیفه "المستبد بخلق الله"

آن اواخر که خلیفه "المستبد  بخلق الله" زمینه را برای

خلافت پسرش " المنتظر بکفر الله" آماده می کرد. یک

روز که آمد بار دیگر روی سریر همیشگی قدرت بنشیند

 و اعیان دربار را  برای آخرین بار در این زمینه توجیه کند

 ملک الموت تخت را از زیر پایش کشید و او یک راست

 به قعر جهنم سقوط کرد. سپس زمین به شدت لرزید

 و همۀ حضار  از جمله "المنتظر" که کنار پدرش جلوس

کرده بود  در آتش به" المستبد"  پیوستند.