داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

چشمک بزن ستاره

به آسمان تاریک نگاه کردم

و فریاد زدم

چشمک بزن ستاره

دلم گرفته

از زیر چشم بندش

قطره اشکی بر گونه اش چکید

و ناله کرد :

نمی توانم می بینی که

من سحرگاه تیر باران خواهم شد

سلامم را به مامان خورشید برسان

نظرات 2 + ارسال نظر
افسانه جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:12 ق.ظ http://gtale.blogsky.com

سلام فرشته جان

زندگی همیشه رسیدن نیست

گاهی معنی گذشتن هم هست

گذشتن از عشقی که سالها در دل داری

یاگذشتن ازآدمی که باتمام وجوددوست داری

تنها تر از خورشید جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 ق.ظ http://mrs-somayye.blogsky.com

خیلی قشنگ بود
خوش حال میشم به وب منم ر بزنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد