داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

خیابان یکطرفه

 

 

 


هنوز خرده شیشه های دلم

در حیاط خلوت خاطراتم پراکنده است

 آیا مستی جوانی از سرت پریده است

که اینک نشان مرا می جوئی ؟

من خدا نیستم که درهای آسمان را

همیشه به روی پشیمان ها باز بگذارم

من یک  زنم ، که طعم تلخ  خیانت  

در دهانم همیشه می ماند

خانه ام در خیابانی است یکطرفه

قلبم حافظۀ نیرومندی دارد

چشمانم حتی به گاه خواب باز است

و درب کلبه ام دو بار باز نمی شود

مادرم حوا هم بیش از یک بار

 فریب شیطان را نخورد ، ای آدم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد