داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

کافی شاپ


 


 

به بهانۀ جمع کردن فنجان ها و گرفتن سفارش جدید

به میز نزدیک شدم و در  حین کار پرسیدم :

راستی دو سه هفته است که از سیما خانم خبری نیست

یکی از خانم ها گفت :

ایشون  از کارش استعفا داده و رفته خارج .

دوباره پرسیدم : با خانواده

یک نفر دیگه از اون جمع جواب داد :

خانواده ؟ نه سیما مجرد بود .

 

هفت هشت سالی از اولین باری که سیما به کافی شاپ

ما اومد می گذشت .به نظر یه دختر شهرستانی  ساده

 و البته زیبا رو بود که هفته ای یکی دو بار برای خوردن کیک

 و قهوه پیش ما می اومد . بعد از یکی دو سال وضع لباس و

 آرایشش کاملا تغییر کرده بود  به طوری که فکر می کردم

ازدواج کرده . گاه گداری هم سیگاری گوشۀ لبش  می دیدم.

چند بار هم که با موبایل صحبت می کرد متوجه شدم که با

 زبون ترکی با طرفش حرف می زنه. فکر می کنم سال

 سوم یا چهارم بود که حضور انفرادی و گاه گدارش

تبدیل به دوره های مرتب  دوشنبه شب ها با چند تا از دوستان

دخترش شد . یکی دو سال بعد هم  یکی دو تا آقا  به اون

 جمع اضافه شدن . البته پای ثابت اون دوره ها خود رویا بود .

راستی یادم رفت بگم اون چه اولین بار نظر من رو به اون

جلب کرد مختصر لنگیدن او بود که سعی می کرد با پوشیدن

کفش طبی و اهسته راه رفتن  این مشکل کمتر به چشم بیاد.

 

سال ها گذشت  ، اون دوره ها  بر هم خورده بود ولی من سیما

رو فراموش نکرده بودم . تا اینکه یک روز صبح که به مغازه

می رفتم در حاشیۀ پارک محل ، خانمی را دیدم که دست دختر

 بچۀ زیبا و موبوری رو گرفته بود و قدم می زد . مادر که عینک

 دودی بزرگی زده بود اندکی می لنگید . از کنارش که می گذشتم

 از نزدیک نگاهی به صورتش انداختم ، احساس کردم که او رو

جایی دیده ام ولی به خاطرم نیامد کحا ؟ دویست سیصد متر

 نرفته بودم که یادم آمد سیما بود بلافاصله برگشتم ولی

 پیداش نکردم . روزهای متمادی در همون ساعت های صبح

دور رو بر پارک پرسه می زدم بلکه پیداش کنم . تا بالاخره

 یه روز .. بله خودش بود . از شوهر فرنگیش جدا شده بو

 و با دخترش به ایران برگشته بود . اون دختر کوچولو که

 الان دببرستان می ره منو بابا صدا میکنه و سیما  همسر

 عزیز منه .

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد