داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

تنهایی

من به تنهایی خود آگاهم

و به دنبال کسی می گردم

که ته قلب مرا می بیند

 

من گلی هستم

 در باغچۀ شهر شما

که کسی عطر مرا

درک نکرد

و مرا مثل گلی

بو نکشید

 

همه

از شاخه مرا می خواهند

چیدن و دیدن و لذت بردن

و کمی بعد رهایش کردن

 

تو اگر می خواهی ،

مثل یک شبنم شفاف بیا

پشت یک پنجرۀ تنهایی

گل غمگینی را خواهی دید

که فقط  ،

تشنۀ آبی است زلال

 

حرف من

 نوع نگاهی است که می اندازم

و سکوتی سرشار از زمزمه ها

و چنین است که من

حس تنهایی خود را دارم

گرچه در باغ پر از گل باشم

 

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
معین چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ب.ظ http://www.m0ein.blogsky.com

قشنگ بود.
به منم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد