- مدتیه که رفتارت خیلی تغییر کرده
- راستش باید یه اعترافی بکنم
- حدس می زنم چیه ولی خوب بگو
- عشق من و شوق ازدواج با تو فقط یک
هوس بود .
- و حالا دیگه هوست فرو کش کرده
- بگی نگی همین طوره . مخصوصا که
وقتی تو رو بدون اون آرایش غلیظ و
گول زننده می بینم تحملت برام سخته
احساس می کنم فریبم دادی .
- خوب حالا که چی ؟
- معلومه جدا می شیم
- حالا که کار به اینجا رسید بذار منم یه
حقیقتی رو بت بگم
- بگو
- من از اول گول اطواری لوس و حرفای
عاشقانه صد تا یه غاز تو رو نخوردم .
من فقط دنبال پول و پلۀ تو و یک
زندگی راحت بودم حالا هم مهریه مو
تمام و کمال می دی میریم محضر
- به همین راحتی ، که بری یکی دیگه رو به
تور بزنی
- اونش دیگه به تو مربوط نیست
- اتفاقا خیلی هم مربوطه
- مربوطه چون نمی تونی
- مرد نمی بینم جلوی منو بگیره
- حالا ببین
صدای خفیف گلوله ای برخواست
چند دقیقه بعد از جلوی برج
- پرویز بریم فرودگاه
- فرودگاه مهر آباد
- نه خنگه فرودگاه امام
- خیرِ انشاء الله
- یکی از دوستام از پاریس می آد
ساعتی بعد جلوی ترمینال فرودگاه
- پرویز همین دور و ورا منتظر باش تا
برگردم
- چشم قربان
نیم ساعت بعد از داخل هواپیما در
آستانه پرواز به پاریس
- الو پرویز پرواز دوستم تاخیر داره تو برو شرکت
ما با آژانس بر می گردیم
- چشم قربان