داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

من لیلی تو مجنون


ای سوار عاشق جمازه ران

بس کن این دیوانگی ، ما را مخوان

لیلی تو دل به تو نسپرده است

او دل از بسیار چون تو برده است

لطف او در حق تو باشد همین

تا زند او کاسه ات را بر زمین*

تو گمان کردی که این از میل اوست

قصۀ ما قصۀ سنگ و سبوست

این اشارت را تو وارون دیده ای

گوئی از چشمان مجنون دیده ای

قیس** باش و حال مجنون وا بنه

لیلی بیچاره را تنها بنه

 

*اشاره به این  شعر معروف  :

اگر با ما نبودش هیچ میلی

چرا ظرف مرا بشکست لیلی

** قیس نام اصلی مجنون است

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد