داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

بهشت یک رنگی ها

گل :

در حجم پر شمار کلاغان رنگ رنگ

دستگاه های تغییر صدا

جراحی های پلاستیک

کاشت مو در یک جلسه

که همه چیز را

وارونه می نمایانند ،

باور نمی کنم

صداقت بلبل را ،

 

برای من که عمرم

چندان دراز نیست

تنها یک دلِ دست نخورده

برای گذران لذت بخش بهار

اهمیت دارد

پس سینه ات را بشکاف

و قلبت را  اگر سپید است

به من پیشکش کن

 

بلبل :

من نیز گرچه برایت صادقانه می خوانم

اما  از دیروز ، ترسی مبهم

وجودم را فرا گرفته است

وقتی باغبان را دیدم

که با قلم موی زمختی

برخی گلها را رنگ می کرد

و با اسپری  ، عطری شیمیائی

به آنها می پاشید .

اما پیشنهادت را می پذیرم

سینه ام را می شکافم

و قلبم را به تو هدیه می کنم .

 

تو هم با خون سبز من

خود را بشوی

تا در آخرین لحظه

با این اطمینان بمیرم

که جانم را

به یک گل خدائی

تقدیم کرده ام

 

گل:

نه ، بیا دعا کنیم

بارانی سیل آسا ببارد

و همۀ ناپاکی ها را بشوید

شاید خدا ما را هم

به بهشتِ یک رنگی ها ببرد

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد