داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستان زندگی به روایت کلاغ


از تشنگی گفتم

از کویر

از سراب

از عشق

از تنهایی

از درد

از سکوت

از تمنا

بارانی نیامد

و فریاد رسی

یا همدمی

و رفیق راهی

آیینه ها ی توهّم

یکایک شکست

و بسا آرزو

که خاک شد

و اینک، پایان راه

و آخر داستان

به روایت کلاغ

که خودش هم

به خانه نرسید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد