من زخمیم مپرس چرا
که خوب میدانی
لبی که تو را بوسید
دستی که تو را نوازش کرد
قلبی که عشقش را به تو بخشید
جسمی که به تو تسلیم شد
روانی که آرامش خود را در تو یافت
و تو بر همه این ها تیغ خیانت کشیدی
و درپی قربانی دیگری مرا رها کردی
با یک هزار زخم
با یک هزار درد