قاضی : خانم !!! چرا شما این همه یاغی گری می کنید
زن: جناب ، چرا با الفاظ بازی می کنید و می خواهید
برچسب بزنید ، یاغی یعنی چی ؟ من فقط
قانونی که شما مردها برای ما زنها نوشته باشید
قبول ندارم. مثل همین دادگاه مردانه را که به رسمیت
نمی شناسم.
قاضی : گویا شما هنوز تأدیب نشده اید و باید
مدت دیگری را در حبس بگذرانید .
زن: اگر قفس ما را از فکر آزادی منصرف می کرد
در اون هزار سال می کرد . به همون فطرتی که
قبول دارید ، آزادی در فطرت و ذات ما انسان هاست
قاضی: ببرید این ضعیفه را بیاندازید انفرادی ،تا دیگر
بزرگتر از دهانش حرف نزند .
زن( زیر لب) : زلزله ای ویرانگر نزدیک است
ویرانگرِ ساختمان های کهن
اندیشه ها و آیین های کهنه
و شما که باور نمی کنید پیش لرزه ها را
در زیر آوار های کاخ ستم خواهید پوسید
و من آن روز بی بیم عسس و سیاهچال
گیسویم را در بر فراز قله ها پریشان خواهم کرد
عشق را سخت در آغوش خواهم فشرد
و به روی خورشید آزادی خنده خواهم زد