داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

ایران خانم در صحرای کربلا

 

 

ایران خانم بیرون یکی از خیمه ها نگران صحنۀ جنگ

 بود که  تو لشکر عمر سعد چهرۀ آشنایی دید ...

بله فرمانده اونها خیلی شبیه کدخدای ده بود .

 از اون دور ها هم یه چیزی شبیه برج میلاد دیده

 می شد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد