داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

تا کجا می توان فراز گرفت

تا کجا می توان فراز گرفت

آسمان را کم از نیاز گرفت

منتهایی برای حرص نداشت

کرسی و عرش ، سقف ِ آز گرفت

سر و سامان ز مردمان بستاند

روی خون سجدۀ نماز گرفت

بی خدا بود و یار شیطان شد

خویش را با خدا تراز گرفت

جاه محمود را فراهم کرد

خلق را جملگی ایاز گرفت

در فریب و ریا سرآمد بود

واقعیت همه مجاز گرفت

باش تا آنکه مهلتی به تو داد

هر چه را داد جمله باز گرفت

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد