داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

داستانک های شیشه ای

داستان کوتاه و شعر و ....و مهربانان ،نقد و نظر فراموش نشود

خیابان یکطرفه

 

 

 


هنوز خرده شیشه های دلم

در حیاط خلوت خاطراتم پراکنده است

 آیا مستی جوانی از سرت پریده است

که اینک نشان مرا می جوئی ؟

من خدا نیستم که درهای آسمان را

همیشه به روی پشیمان ها باز بگذارم

من یک  زنم ، که طعم تلخ  خیانت  

در دهانم همیشه می ماند

خانه ام در خیابانی است یکطرفه

قلبم حافظۀ نیرومندی دارد

چشمانم حتی به گاه خواب باز است

و درب کلبه ام دو بار باز نمی شود

مادرم حوا هم بیش از یک بار

 فریب شیطان را نخورد ، ای آدم

 

جهت استحضار

چرا ozzal  ؟


 

عُزٌال نام یکی از گوشه های دستگاه


 همایون در موسیقی اصیل ایرانی است .


 

علاقه و آشنایی جدی من با موسیقی اصیل ایرانی از زمانی


آغاز شد که در سال های دور در رادیو مجری برنامه ترنٌم بودم .

 

این قلمزن و آرزوهای بی مرز

 

 

شاید اگر جایی کتاب آرزوهای ما بسته شود ،

 دیگر دلیلی برای زنده ماندن نماند...
بگمانم با هر آرزوییی که خلق می کنیم

در واقع رشد می کنیم و قد می کشیم،
هر اندازه که ‏بتوانیم باید بروییم و ببالیم ...

حدی و مرزی برای آن نیست.
وقتی راه رفتن را یاد گرفتیم ، دویدن را آغاز

می کنیم و دویدن که آموختیم ، پرواز را و....
راه رفتن را یاد می گیریم ، و راه هایی که

 می رویم همه آن ها جزیی از ما می شوند

 و سرزمین هایی که می پیماییم بر مساحت

 روحمان می افزاید .... شاید برای همین است

 برخی که به سقف آرزوهایشان رسیده اند و دیگر

 عطشی برای رفتن و پرواز ندارند ، با دست خود

 نقطه پایان بر دفتر عمرشان می گذارند.

 

اما من در 11 ماهگی به فلج اطفال مبتلا شدم

که اثر اون روی پای راستم باقی مونده و با نوعی

 کفش طبی بلند ( بریس ) راه می رم . من با این

 مسئله کنار اومدم .البته بعد از ورود به دانشگاه

 که ناچار بودم دور از خانواده زندگی کنم و صد

 البته با حمایت فکری و اعتماد به نفسی که

 والدین مرحومم در ان سالها به من دادند و تا

 لحظه ای که زنده بودند هم باور داشتند که من

 می تونم بدون کمک کسی غیر از خدا مسیر

 زندگی رو طی کنم . گرچه نمی تونم بعضی از

 فعالیتها رو مثل کوهنوردی به تنهایی انجام

 بدم ولی بطور کلی مستقل و به راحتی زندگی

 می کنم . فکر می کنم همه ادمها در این دنیا

 با مشکل مواجه هستند مشکلات درونی و بیرونی

 جسمی و یا روحی و یا مشکلاتی مربوط به

 کمبودهای زندگی یا عزیزانشون و....
در هر حال انسان با رنج کشیدن، فولاد ابدیده می شه

 و به کمال می رسه تا به دنیای برتری وارد بشه .

بقول شاعر :

از رنج کشیدن ادمی حر گردد

قطره چو کشد حبس صدف در گردد.

معتقدم که ما باید همیشه به داشته هامون

فکر کنیم و روی نداشته های طبیعی و یا چیزهایی

 که در زندگی از دست می دهیم تمرکز نکنیم .

 نیروهای موجود در وجود انسان انقدر وسیع و

زیاده که با تمرکز روی اونها می شه به بهترین

 جایگاه در زندگی رسید

 

 

 

آغاز سفرهای تازه با یه اتول نو

مدتی بود که اون اتول قدیمی را از گاراژ

 بیرون نیاورده بودم .

 گرچه خاطرات زیادی  از سفرهای دور و نزدیک

 باهاش ،  همراه دوستان صمیمی داشتم ولی

 راستش نمی دونم چرا دلم را زده بود .

 آخه انگار دیگه اون مرکب راهوار  سابق نبود .

تازگی ها هم  هر کی میرسید می پرسید چرا

 چپیدی کنج خونه ؟ نکنه مریضی یا عاشق شدی

 و افسردگی گرفتی ؟ یه عده ای هم  متلک های

 گزنده بار می کردند که : انگار راننده اش به ته

 خط رسیده .

این بود که یه مدل جدید از همون اتول خریدم

 و میخوام باز بزنم به جاده . یا علی